دخترم رها

عسلكم چند روزيه كه خيلي دلت ميخواد راه بري همش كنار مبل وايستادي و دستتو دراز مي كني يكي بگيره و تو تا تا تي تي كني و كلي كيف مي كني . الان ديگه ميتوني چند ثانيه تنهايي وايسي و دستتو ول كني اينقدر ذوق مي زني كه ميوفتي . مامان قربون اين دخترش بره كه اينقدر راه رفتنو دوست داره . ...

                                                                                      فونت زيبا ساز فونت زيبا ساز ...

عزيز دل مامان الان چند روزيه كه گودزيليه شدي و همش گاز ميگيري با اون 8 تا دندون برنجيت . قربونت برم كه هر چي هم دعوات مي كنم و مي گم رهايي مامان گاز نگير بوس كن گاز مي گيري بعد مثلا خجالت مي كشي و سرتو مي زاري رو دست مامان زيلا . مي دونم كه حواست نيست ميخوايي بوس كني  اين دندوناي شيطون بلا مي يان خودي نشون بدن تو رو بد نام مي كنند. حالا من اسمتو گذاشتم گودزيليه و خودم در نقش مامان زيلا همش مورد هجوم قرار ميگيرم . قربون اون 8تا دندون گودزيليه ايت برم  .                                             از طرف مامان زيلا ...

عزيز عروسكي من اينقدر به من وابسته شدي و به من مي چسبي كه اسمتو گذاشتم سنجاق سينه .الان چند روزيه كه با سي دي خاله ستاره غذا مي خوري و روي پاي من مي شيني سرتو مي زاري روي شونه من . قربونت برم سنجاقك قربون مهربونيت برم كه وقتي بهت آب مي دم مامانو مي بو سي و هرچي مي خوري به بقيه تعارف مي كني . ...

الان كه ساعت19:23 است رهائك من خوابيده چون 1 ساعت پيش واكسن يك سالگيشو زده اين جوجو هميشه از دكترش غريبي مي كرده هر وقت كه دكترشو ميديد مي زد زير گريه حالا امروز مي خواست دوستي كنه كه  آمپول دكتر رفت توي دستش راستي وزن رها اين ماه 8 كيلو و400 گرم شده يعني 700گرم اضافه شده و قدش 74 سانتي متر ودور سرش هم 42 سانتي متر . رهايي مامان قربونت برم ...

تولد كفش دوزكي رها رها كوچولوي مامان و بابا امروز 26 شهريور 1390  يك ساله شده امروز خيلي حس جالبي داشتم پارسال اين موقع رها بدنيا اومد حالا امروز يك سال گذشته و جوجه ي من بزرگ شده . رها الان چند تا كلمه بلده  مامان  - بابا- دا - نه - دد فسقلي من هنوز راه نمي ره آخه خيلي تنبله . امروز من و باباش يك گردنبند به رها كادو داديم كلي حال كرده بود البته بگم كه نصفشو كادوي مامان بزرگ و بابا بزرگش بود . اينم از دختر يك ساله من                        ...

تولدت مبارک فرشته کوچولو پارسال مثل امروز مثل همین الان وقتی که هنوز انتظارشو نداشتیم تو قدمای کوچولوتو گذاشتی تو این دنیای بزرگ و پرهیاهو و زندگی مامان و باباتو هزاران بار قشنگ تر از قبل کردی من و عمو حسین اصلا فکرشو هم نمیکردیم اومده باشی اما انگار تو شیطون بلا خیلی عجول بودی و بدو بدو وسایلتو جمع کرده بودی و از دل مامانت پریده بودی بیرون قربون شکل ماهت برم خاله همیشه خوب و سلامت باش تند تند بزرگ شو حسابی شیطنت کن پوست مامان و بابا رو قلفتی بکن هیچ عیب نداره شما کوچولو ها نباشین زندگی یه چیز بزرگ کم داره اینا رو نوشتم تا استارت بخوره و مامان تن..... بیاد بقیه روزا رو ثبت کنه اگه ننویسه کشتمش خیلی دوست دارم ع...

...