شیطون بلا
شیرینکم ، حسابی شیطون بلا شدی و من هر روز شاهد یه شیرین کاری جدید هستم .اصلا روزامون تکراری نیست چون تو هر روز یه چیز جدید یاد می گیری و ما یه ماجرای تازه داریم .
چند روز پیش داشتم مسواک می زدم و پشت سرم رو نگاه نکردم آخه تو اصلا عادت نداری داخل دشتشویی بیایی همیشه روی پادری می شینی و من مسواکتو بهت می دم اما اون شب ماجرا یکدفعه عوض شد و من وقتی برگشتم سمت تو دیدم که رفتی سر توالت فرنگی و داری آب توی توالت رو با مسواکت هم می زنی ، با دیدن این صحنه چنان فریادی زدم که ترسیدی و رفتی بیرون وای خدا با این دختر کنجکاوم چکار کنم .
این روزا تقریبا هر عصر دوتایی می ریم پارک گفتگو خیلی بهمون خوش می گذره و ما توی پارک هم ماجراهای جالبی داریم . توی پارک به من می گی bishi (بشین) و خودت تنهای می ری می گردی و دنبال نی نی های دیگه راه میوفتی ، هرکسی که بهت شکلات می ده می گیری و می گی mici (مرسی) و کامل می خوریش حالا اگه من بدم نمی خوری .یه روز به یه خانم و بچه اش گیر داده بودی و هر جا می رفتن دنبالشون می رفتی چون یه کوله داشتن که روش یه عروسک بود .خلاصه حواستو پرت کردم و یک ربع بعد دیدیشون و بدو رفتی سراغشون داشتن سیب می خوردن خانومه گفت سیب می خوره ،گفتم نه ، یکدفعه خودت گفتی ci(سیب)و از توی ظرف برداشتی و کامل خوردی و بعد چند تا دیگه خوردی داشتم از تعجب شاخ در میاوردم تو که هیچ وقت سیب نمی خوردی . شما بچه ها فقط آبروریزی می کنید.
راستی عزیزکم الان 16 تا دندون داری ،با نی هم بلدی شیر یا آبمیوه بخوری البته 29 اسفند یاد گرفتی و من یادم رفت بود بنویسم .
رها و مسواکش
رها مشغول تاب تاب عباسی
رها coco (سر سره ) بازی می کنه