دغدغه این روزهای رها
کوچولوی زندگیمون این روزها گیر دادی که خواهر می خوایی اصلا هم کوتاه نمیایی و هر روز پیگیری می کنی .تو موسسه چند هفته پیش بهتون گفتن ارزوتونو نقاشی کنین بعد تو جشن بادبادکها می فرستیم هوا
خلاصه تو هم یه خواهر نقاشی کردی و خیلی جدی تصمیم داری اسمشو رها بزاری و می گی من رها بزرگه اونم رها کوچیکه .هر چیزی که استفاده نمی کنی از لباس و اسباب بازی می گی اینا رو نگه می دارم واسه خواهرم .
چی بگم والا شاید یه روز خواهر دار شدی
دندونای جولویی حسابی لق شدن اینقدر که غذا خوردنت سخت شده بود رفتیم دندون پزشکی و یکیشونو کندیم عاشق حرف زدن و قیافتم بی دندون من چندروز بود منتظر بودی وقتی دندونت افتاد بزاری زیر بالشت و فرشته دندون برات هدیه بیاره همش می پرسیدی هرچی من بخوام میاره یا هر چی خودش خواست ؟
بلاخره از دندون پزشکی که اومدیم فرشته دندون یه بلوز شلوار السا و انا گذاشته بود زیر بالشت هورااااااااااا