رها شیطون بلا شده
رها کوچولوی من این روزا حسابی سرمون شلوغه مشغول تمیز کردن خونه و خرید کردنیم .تقریبا هرروز که از خواب بیدار می شی واسه خودمون یه برنامه می ریزم و می ریم بیرون .چند روز بود که مرتب می گفتی مامان من ساعت ندارم دیروز رفتیم بیرون و برات یه ساعت خریدم با یه کیف هلو کیتی که خیلی دوسشون داری وقتی بیرون می ریم اونا رو با خودت بر می داری .
رفته بودیم خونه خاله سمیرا (دوست مامان) همش می گفتی جیش دارم و می رفتیم دستشویی و جیش نداشتی ،بهت گفتم رها راست می گی گفتی نه .گفتم باید همیشه راست بگی، برگشتی گفتی قبول ندارم ، فکم اومد پایین ،وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای بر من با این زبون تو.
راستی الان 3 شبه که دیگه پوشکت نمی کنم و توهم تا حالا جیش نکردی .
3 تا شعر بلدی :عروسک قشنگ من ،یه توپ دارم قلقلیه،اتل متل توتوله .
امروز صبح رفتیم آرایشگاه .همون آرایشگاه مردونه ای که دفعه پیش رفتیم آقاهه ما رو می شناسه بغلت کرد و تو هم مثل دفعه قبل آروم نشستی و موهاتو کوتاه کرد خیلی خوشگل شدی عزیزم داری بزرگ می شی و حسابی خانم می شی .
داشتم با تلفن حرف می زدم اصلا حواسم بهت نبود یکدفه نگام افتاد بهت دیدم جورابای منو پوشیدی و تو یکیشون هم یه پاشنه کش کردی وایستادی وااااااااااااااااااااااااااااای از دست تو وروجک