رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

دخترم رها

کشف جدید رها

دختر کوچولوی من حسابی مشغول درس و مدرسه هستی . خانم معلم داستان محرم را براتون تعریف کرده بود از اونجایی که من تو این مدت تو رو از این مسایل به خصوص مرگ دور نگه داشته بودم تو هیچی نمی دونستی . خلاصه اومدی خونه و با هیجان گفتی :مامان تو خبر داری امام حسین تو کربلا زیر خاکه 🤔چرا از زیر خاک درشون نمیارن گفتم رها جان چون دیگه کود شدن و الان درخت شدن گفتی یعنی تو هم بری زیر خاک درخت می شی، قیافه من گفتم دیگه کسی نبود باید منو خاک می کردی بعد هم می گی مامان تو عزاداری گریه زاری می کنن امام حسین که دیگه حالش خوب نمی شه برن نماز بخونن خلاصه گفتی می خوام برم عزاداری و نذری هم بگیرم روز تاسوعا بردمت سر کوچه و عزاداری دیدی بعد هم تو صف وایستادیم...
23 آبان 1397

جمله ی رها

رها کوچولوی زندگی من امروز یه جمله بهم گفتی که انگار همه دنیا رو بهم دادی . روی تخت خوابیده بودی و قتی اومدم کنارت گفتی مامان وقتی کنارم نیستی انگار کمربندم باز شده و دارم میوفتم خدایا شکرت که رها رو بهم دادی خودت برام نگهش دار و من شاهد خوشبختیش باشم 😍😍😍😍😍 ...
23 آبان 1397

تولدی دیگر

دختر کوچولوی من بعد از تموم شدن کلاس اول روزهای پر از ماجرایی داشتیم .بابایی که از بهمن ۹۶ واسه کار رفت نی ریز استان فارس و منو تو تهران تنها بودیم .بالاخره تصمیم گرفتیم بعد از تموم شدن کلاس اول ما هم بریم شیراز زندگی کنیم . اخر خرداد اسباب کشی کردیم و اومدیم شیراز .رهای نازنینم می دونم خیلی دلت برای مدرسه و دوستات تنگ شده ولی ما به خاطر اینده تو و اینکه بتونیم روزهای بهتری برات بسازیم این تصمیمو گرفتیم .تابستون بیشترشو کرمان بودیم و همون جا تولد ۸ سالگیتو برگزار کردیم .تازه امسال اولین بار به مشهد رفتی کوچولوی ناز نازیه من . خلاصه مدرسه جدید و کلاس دوم در شهر شیراز شروع شد و خداروشکر یه خانم معلم مهربون داری به اسم خانم اهل و یه مدرسه خوب ...
15 مهر 1397

پایان کلاس اول

رهای نازنینم فارغ تحصیلیت مبارک عزیز دلم .کلاس اول تمام شد چقدر زود گذشت .باورم نمی شه 😳😳 امسال مدرسه فوق العاده بود معلم خوب .محیط خوب .خداییش همه چیز عالی بود هر روز خوشحال رفتی مدرسه و خوشحال برگشتی . خداجون شکرت روز اخر کلی ناراحت بودی و گریه کردی .دلت واسه خانم علیزاده تنگ می شه .وقتی از مدرسه برگشتی اینقدر ناراحت بودی که رفتم از سوپر برات باربی خریدم و دیگه خوب شدی ای کلک یادت رفت همه چیز 😉 این روزا منو تو تنهاییم و بابایی شیرازه و قراره ما هم بریم اونجا یه مدتی که البته نمی دونم چقدر . بعد از ظهرها می ریم پارک و با دوستای مدرسه ات کلی خوش می گذرونی .تا یه مدت دیگه واسه زندگی می ریم شیراز .خداروشکر که من تو رو دارم وقتی ۱۱ پیش ازدواج...
7 خرداد 1397

رها میزبان جشن ح

بالاخره بعد از کلی انتظار نوبت جشن ح رسید .رها کوچولوی من دیروز ۲۸ فروردین ۹۷ میزبان جشن ح بود از اول سال که خانم معلم گفت رها باید ح تدریس کنه ما کلی درگیر بودیم که چی بخریم و چکار کنیم . رها موشی من خیلی ذوق داشتی و همش منتظر بودی که نوبتت بشه دیروز روز خوبی بود و کلی کیف کردی عزیز دلم قربون میزبانیت برم من که سعی می کردی همه دوستاتو راضی نگه داری و هررنگی که دلشون می خواد بهشون بدی ...
29 فروردين 1397

روز اخر ۱۳۹۶

امروز ۲۹ اسفنده یعنی چند ساعت دیگه وارد سال ۱۳۹۷ می شیم . دختر کوچولوی من رهای زندگی من برات بهترینها رو ارزو می کنم دلبندم امسال سال خیلی هیجان انگیزی برام بود اولش خیلی نگران بودم چون تو کلاس اولی بودی و من همش استرس داشتم که تو چطور با مدرسه کنار میایی خوشبختانه مدرسه عالی بود .یه محیط خیلی خوب و یه معلم عالی مثل خانم علیزاده عزیز هر روز با خوشحالی مدرسه رفتی و با خوشحالی برگشتی هر روز جشن داشتین و تو مدرسه خوش گذروندی خداروشکر که خدا هوامونو داره عاشقتم عروسکم ...
29 اسفند 1396

رها و مدرسه

بالاخره دختر کوچولوی من رفت مدرسه .خداروشکر خیلی مدرسه رو دوست داری در واقع عاشق سرویس و بوفه مدرسه هستی .روز اول با خوشحالی اومدی خونه و گفتی مامان به من پول می دی از بوفه خرید کنم منم فرداش بهت ۲ هزارتومان دادم و گفتم از این به بعد هفته ای ۲ هزا تومان بهت می دم باید خودت مدیریت کنی .خلاصه وقتی برگشتی همشو خرج کرده بودی با هزارتومانش اب پرتقال و یه هزاری هم گذاشته بودی روی ۳ هزار تومان پول دوستت و با هم ماکارونی خریده بودین . فرداش دوباره یه هزاری بهت دادم اینقدر خوشحال شدی و با ذوق گفتی مامان تو بهترین مامان دنیا هستی .خلاصه ظهر که برگشتی یه عالمه ژله کوچک خریده بودی و به دوستات هم داده بودی و چند تا هم تو جیبت داشتی . معلمت هم خداروشکر...
6 مهر 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم رها می باشد