رها در اولین روزهای 5 ساگی و پیش دبستانی
دختر کوچولوی زندگیمون این روزا خیلی خوشحاله حسابی احساس بزرگی می کنه و هر جا می رسه می گه من می رم پیش دبستانی . روز تولدت رفتیم خونه شهرزاد ،دایی جواد همش بهت می گفت رها تولدت مبارک و تو چیزی نمی گفتی چند باری اینطوری گذشت تا دوباره بهت گفت رها تولدت مبارک تو هم یه دفعه برگشتی گفتی آخه مگه تو واسه من چیزی خریدی که همش می گی تولدت مبارک ، موش کوچولوی من از دست تو بیچاره رو با خاک یکسان کردی .بعد یه مهمون دیگه اومد و تو رفتی جلوشون و گفتی شما خبر دارین امروز تولد منه واونا گفتن بلهههههه خبر داریم کادو هم برات خریدیم خلاصه چندروزی مشغول یادآوری تولدت به بقیه بودی خاله سارا مامان اهورا برات یه کیف و یه کیف پ...
نویسنده :
مامان شیما
10:14